شعر در مورد تقوا

شعر در مورد تقوا

آن نیست شجاعت که گلو چاک کنی

مردانگی آنجاست که دل پاک کنی

وقتی که به باشگاه تقوا رفتی

ای کاش حریفِ نفس را خاک کنی

شعر در مورد تقوا

خون می خورم که طاقتِ تقوا شود مرا

لب بسته ام که گوشِ تماشا شود مرا

قربانیِ تبسّمِ امنِ تو اَم ، مگر

سهمِ دو باره تیغِ مدارا شود مرا
شعر در مورد تقوا و اخلاص
سعدیا پیش تیر غمزه ما

به ز تقوا ببایدت سپری

شعر در مورد تقوا و پرهیزکاری
از تقویت شریعت تو

متقن همه جا بنای تقوا

شعری در مورد تقوا
نه شعاری ز خلعت تقوا

نه حصاری ز عصمت مولا

شعر کودکانه در مورد تقوا
گر شمارند اهل تقوا را

طالبان رضای مولا را

شعر کوتاه در مورد تقوا
مدعیی خرقه تقوا مپوش

متقیی جام تمنا منوش

شعر درباره تقوا

یا ز سرت خرقه تقوا بکش

یا قدم از راه تمنا بکش

شعر درباره تقوا و اخلاص

ما جامه ی تقوا و کرامات فکندیم

ازدوشِ خود این بارِمباهات فکندیم

ما رَختِ خود ازبخت به میخانه کشیدیم

سجاده ی خود را به خرابات فکندیم

از خاک بُریدیم و به افلاک پَریدیم

ما بستر خود را به سماوات فکندیم

از کوچه ی رندان که خطر دارد و مشکل

صد زاهد غافل به مکافات فکندیم

دیروز من و عشق بهم عهد چو بستیم

امروز به یک سو همه طامات فکندیم

ای شیخ مرا زاتشِ دوذخ مهراسان

ما کار به آن قاضیِ حاجات فکندیم

از باطنِ پاکُ و نفسِ پیرِ خرابات

آتش به تمامی ی خرافات فکندیم

در وجد و سماعیم و بی خود ز دلِ خویش

در دامنِ خورشید چو ذرّات فکندیم

جون (مهدوی ) از عالمِ ابعاد گذشتیم

از عشق چو محدوده به ذوات فکندیم

یک شعر در مورد تقوا

از ما، عمل چندانی نخواسته اند!

مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است!

تقوا یعنی “عمل گناه را مرتکب نشدن!

همه میپرسند چه کار کنیم؟

من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟

و پاسخ اینست:

گــــــــنــــــــــــاه نــــکــنــیــد.

شاه کلید اصلی رابطه با خدا ” گــنــاه نــکــردن ” است.

شعر حافظ در مورد تقوا
ما و می و زاهدان و تقوا

تا یار سر کدام دارد

شعر در مورد تقوا وپرهیزکاری
رسم تقوا می نهد در عشقبازی رای من

کوس غارت می زند در ملک تقوا روی تو

شعری کودکانه در مورد تقوا
داشتند اصحاب خلوت حرف ها بر من ز بد

تا تجلی کرد در بازار تقوا روی تو

شعر دلپذیر در مورد تقوا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را

سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

شعر کودکانه درباره تقوا
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

شعر کوتاه درباره تقوا
کسی که از ره تقوا قدم برون ننهاد

به عزم میکده اکنون ره سفر دارد

شعر درباره ی تقوا
به نام تو که رحمان و رحیمی – برای بندگان خود نویدی

کلام از لام الف میم آفریدی – هم آغاز و هم انجام آفریدی

نباشد شک در آن دلپذیر کلامت – خودت بخشیدی و آنرا خریدی

ز با تقوا پذیرفتی عمل را – کزو ایمان و نیکی ها تو دیدی

ز ایمانش به غیب هر دو عالم – نماز، انفاق ازو پیوسته دیدی

کتابت را یقین از تو بدیده – قیامت را پس از ظلمت سپیدی

هدایت را پذیرا گشت و ره یافت – تو بر او خط ایمان را کشیدی

شعر کودکانه درباره ی تقوا
فهمیده ام که خیلی وقت ها

گناه نکردن،

نتیجه ی فراهم نبودن موقعیت است!

توهم تقوا برَم ندارد…!

شعر کوتاه درباره ی تقوا
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد

هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز

شعری درباره تقوا
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

یک شعر درباره تقوا
بسوز این خرقه تقوا تو حافظ

که گر آتش شوم در وی نگیرم

شعر تقوا
آیین تقوا ما نیز دانیم

لیکن چه چاره با بخت گمراه

شعر درباره تقوا
دل به می دربند تا مردانه وار

گردن سالوس و تقوا بشکنی

شعر درمورد تقوا
بی تفاوت نگذرد زین روزگار

تا نماند در دلت غم یادگار

گر خوشی باشد تمام لحظه ها !

شکر گو باشی خداوند سما؟

یا که با سرمستی از آن بگذری

لیک با عشرت از آن ذات بری

نامه ی اعمال تو باشد سیاه؟

زان همه رفتار تو باشد تباه؟

چون ترا باشد همی طغوا کنون

میروی تا منتها ، زان تقوا برون

گر بخواهی تا روی بر انتهاج

زان ترا باشد ورع احتیاج

تا شوی همراه عبد توبه کنان

تا شود اعمال با طغوا حنان

عبد

طغوا=سرکشی کردن

انتهاج=جستن راه روشن

ورع=پارسایی، پرهیزگاری

حنان=بخشیده

شعر درباره تقوا و اخلاص
در مصافی نابرابر می کشد روح مرا

گیسوانت یک طرف ، آن خالِ تنها یک طرف

هست حق هم با اقلیت اگر زیباتر است

مردمک های تو یک سو، اهل تقوا یک طرف

شعر از تقوا
گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم

با تیر چشم خوبان تقوا سپر نباشد

شعر درباره ی تقوا
لایق سعدی نبود این خرقه تقوا و زهد

ساقیا جامی بده وین جامه از سر برکنش

منبع:شعر در مورد تقوا

شعر در مورد تقوا