تارا آغداشلو در ۱۵ دی ۱۳۶۶(5 ژانویهٔ 1988) در تهران به دنیا آمد.
پدر وی آیدین آغداشلو (زاده ۸ آبان ۱۳۱۹ در رشت) که فرزند محمد بیک آغداشلو (حاجی اوف) و ناهید نخجوان است. محمد بیک از مهاجران قفقازی و عضو حزب مساوات قفقاز بود و خاندان وی نیز نام خانوادگی خود را از نام شهر کوچک آغداش گرفتهاند. پس از تصرف دوباره قفقاز توسط نیروهای بلشویک به دستور لنین، این نیروها به دستگیری و کشتار اعضای حزب مساوات پرداختند و محمد بیک آغداشلو ناچار شد شبانه سوار بر اسب از رود ارس بگذرد و به ایران پناه آورد.
آیدین پدر تارا آغداشلو نخستین بار با شهره ازدواج کرد اما بخاطر اختلافات فکری و درگیری های مداوم از او جدا شد و در دومین ازدواجش در سال ۱۳۶۰ با فیروزه اطهاری (دانشآموخته معماری) که از دانشجویان خودش بود، ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر به نامهای تارا و تکین شد.تارا از بچگی روحیه تندخویی در خود داشت و در بازی های کودکانه با بقیه کودکان دچار مشکل می شد و با پیگیری آیدین و سفارش خاص ایشان، مربیان وی برای رفع این موضوع نهایت تلاش خود را به کار بستند اما خوی لجاجت و هیجان بیش از حد، وی را از درس و فراگیری مسائل علمی باز می داشت.
این روال در وی ادامه پیدا کرد تا در دوران راهنمایی که در مدرسه کاشفی مشغول به تحصیل شد و ارتباط وی با پسرها آنچنان بین دیگر هم کلاسیهایش جا افتاده بود که مسئولین مدرسه بارها به خانواده اش تذکر دادند اما بی توجهی تارا و لجاجت در تداوم این مسائل باعث شد از مدرسه اخراج شود و سال سوم راهنمایی را ناقص رها کند .
مشکلات و مسائل عدیده ای که تارا برای خانواده اش به وجود می آورد تمامی نداشت و اساسا طرز زندگی تارا با جامعه ایرانی هماهنگ نبود که بعدها نیز خود تارا در یک مصاحبه ای در صدای آمریکا به این مساله اذعان نمود البته که درگیری پدرو مادر وی و در نهایت طلاق آنها نیز در این مشکلات دخیل بود و بخاطر همین بعد از جدایی تصمیم به این گرفتند که تارا همراه مادرش در 15 سالگی به کانادا مهاجرت کنند و ایران را برای همیشه ترک کنند.
اما فشار روانی و غربت و دوری از پدر و طلاق پدرو مادر موجب افسردگی تارا شد تا حدی که از هفته سوم به روانپزشک مراجعه کردند و در نهایت با تشخیص معالجین در بیمارستان روانی کانادا بستری شد تا اینکه وی پس از 9 ماه بهتر شد و از تحت درمان مستقیم خارج شد.
تارا در 18 سالگی و بعد از رسیدن به سن قانونی با یکی از هم کلاسی هایش به نام لادبن که جوانی کانادایی بود رابطه عاشقانه و عاطفی ایجاد کرد اما باقی ماندن اثرات بیماری و تندخویی وی نتوانست این رابطه را بیشتر از 6 ماه پایدار بدارد.
این اتفاقات پی در پی و ناخوشایند برای تارا بالاخره وی را وادار به بازبینی زندگی خویش کرد و این بازبینی تحولی بزرگ برایش به وجود آورد تا جایی که بعد از مهاجرت به لندن و تحصیل در دانشگاه، در مدتی کوتاه و فقط در چندین سال از خودش یک چهره رسانه ای ساخت، هرچند که جنجال زیادی از مسیر این پیشرفت پیش آمد.
بعد از لیسانس در لندن فوق لیسانس ارتباطات جهانی و رسانهای گرفت، وی نخستین کتاب شعرش خویش را با نام ” این یک انار نیست ” منتشر کرده است که گفتگوها در مورد کپی بودن این اشعار به شدت مورد بحث است چون وی به هیچ وجه در صحبت ها و برنامه های تلویزیونی چنین طبعی را از خود نشان نداده است و کاملا فضای خشک و منطقی دارد و به گفته چند تن از نزدیکان، تمام اثرات وی سفارشی است و از جانب دیگران نوشته شده است و علت ناهماهنگ بودن اثرات هم تعدد نویسندگان می باشد. تارا آغداشلو قبل از حضور در شبکه من و تو ۱ بارها به عنوان کارشناس در شبکههای بیبیسی فارسی و صدای آمریکا شرکت کرده است.
به گفته وی، نوشتن خیلی زود شروع شد، از شعر به داستان به روزنامه نگاری، ترانه، مقاله، پایان نامه، و هنوز هم ادامه داره. با وجود مهاجرت به کانادا تو سنّ کم، در این ۱۰ سال رابطه ام با ایران عمیقا حفظ شد.
اما از خیلی زود تصمیم گرفتم، یا شاید ناچار شدم، که آدم جهانی باشم تا بتونم هم از زندگیم لذت ببرم هم فعالیتهایی که دوست دارم رو در سطح گسترده تری انجام بدم و خاطرات تلخ گذشته را از یاد ببرم. نه تنها به طور حرفهای، بلکه معتقدم زندگی فقط با ذهن باز و چشم های کنجکاو و جویا معنی پیدا میکنه.
همین شد که بعد از لیسانس روزنامه نگاری، چاپ مجموع شعرهام (این یک انار نیست)، و شروع کار خبرنگاری در تلویزیون، به لندن اومدم. اینجا فوق لیسانس ارتباطات جهانی و رسانه ای توی دانشگاه سواز (SOAS) گرفتم و مشغول به گرداندن یه گالری در شرق لندن شدم.
هنر همیشه بخشی از زندگیم بوده، مثل زبان دوم. اگه همه اینها به نظرتون یه کم قر و قاطی میاد، حق دارید.از هنر تا ادبیات تا سیاست، من همه اینها رو دوست دارم و دنبالشون هستم. راجع به هر کدوم هم سلیقه و نظر خودم رو دارم و با این زمینه هست که در برنامه سمت نو پیشتون خواهم بود.
تارا آغداشلو هم اکنون بیشتر فعالیتش در شبکه من و تو می باشد و جزء مجریان دسته دوم این کانال محسوب می شود و شاید علت رکود و عدم رشدش در این شبکه، باقی ماندن خصلت لجاجت و تندخویی اش می باشد که به دنبال آن مخاطبین این شبکه واکنش مثبتی به اظهار نظرات این مجری نشان نداده اند و جزء معدود مجریانی محسوب می شود که منتقدینش بیشتر از طرفدارانش می باشد.بحران جوانی، نقشه شهر، سمت نو از جمله برنامه هایی است که تارا در آن مشارکت داشته و مجری گری کرده است.
او در یکی از قسمت های برنامه سمت نو، علت توقف یک هفته ای این برنامه را تصادفش با یک زن در لندن اعلام کرد.
تارا که سعی می کرد ماجرای تصادفش با یک زن، آن هم در حال مستی را با بازی رسانه ای عادی جلوه دهد، دلیل عدم پخش یک هفته ای این برنامه را تصادف با یک زن و به دردسر افتادنش اعلام کرد.
آغداشلو در این برنامه با اعتراف به مستی اش در حین رانندگی و تصادفش با یک زن در لندن گفت: «با خانمی تصادف کردم، البته در حین مستی و ایشان الان در بیمارستان هستند.»
مجری شبکه من و تو سعی داشت تا با عادی جلوه دادن مصرف مشروبات الکلی، تصادفش با یک زن را توجیه و اینکه چون مست بوده خود را تبرئه کند.
وی هم اکنون ساکن لندن است و علاوه بر تحصیل و شعر وو مدلینگ بیشترین فعالیتش را شبکه تلویزیونی من و تو می گذراند …